throw به انگلیسی

From Longman Dictionary

throw1 /θrəʊ $ θroʊ/ ●●● S1 W1 verb (past tense threw /θruː/past participle thrown /θrəʊn $ θroʊn/)

to make an object such as a ball move quickly through the air by pushing your hand forward quickly and letting the object go

با فشار دادن سریع دست به جلو و رها کردن جسم، جسمی مانند توپ را به سرعت در هوا حرکت دهید

به سرعت و بی دقت چیزی را در جایی قرار دادن

فشار دادن به کسی یا چیزی به شدت و با خشونت

تا حریف خود را در ورزشی که در آن مبارزه می کنید به زمین بیفتد

اگر اسبی سوار خود را پرتاب کند آنها را بر زمین می اندازد

به طور ناگهانی و سریع دست ها، بازوها، سر و غیره خود را به یک موقعیت جدید حرکت دهید

تا کسی احساس سردرگمی کند

throw2 ●●○ noun [countable]

عملی که در آن کسی چیزی را پرتاب می کند

عملی که در آن شخصی در یک بازی تاس می اندازد

یک تکه پارچه بزرگ که روی صندلی می‌گذارید تا آن را بپوشانید و جذاب به نظر برسد

Example

Corbett crumpled the parchment into a ball and threw it angrily at the wall

citizen assigned to jury duty is jailed for throwing a temper tantrum before a judge

saving throw of 6 is permitted to take account of the Squig

They missed 10 of 26 free throws and turned the ball over 16 times

The drama continued throughout the evening as the contest got under way, with fortunes changing with every throw of the darts

نظرات بسته شده است.

ساخت رزومه
دانشجو
دانش‌آموز
سفارش پروژه
کافه کتاب
جستجو
زبان انگلیسی
استخدام