Thrust به انگلیسی

From Longman Dictionary

thrust1 /θrʌst/ ●●○ verb (past tense and past participle thrust)

فشار دادن چیزی به جایی تقریبا

برای انجام یک حرکت ناگهانی به جلو با شمشیر یا چاقو

thrust2 ●○○ noun

یک حرکت شدید ناگهانی که در آن چیزی را به جلو هل می دهید

معنی یا هدف اصلی چیزی که کسی می گوید یا انجام می دهد

نیروی موتوری که ماشین، قطار یا هواپیما را به جلو می برد

Example

Clark thrust a paper sack across the counter and demanded money

The attacker now completes the turn and thrusts his right leg out towards his opponent

She thrust the bag into my hands. “Hide it, ” she hissed

With a thrust of its fins, the shark moved through the water

The overall thrust of her argument was that women are still oppressed in all areas of life

نظرات بسته شده است.

ساخت رزومه
دانشجو
دانش‌آموز
سفارش پروژه
کافه کتاب
جستجو
زبان انگلیسی
استخدام