tie به انگلیسی
From Longman Dictionary
tie1 /taɪ/ ●●● S2 W3 verb (tied, tying, ties
to fasten things together or hold them in a particular position using a piece of string, rope etc
برای چسباندن چیزها به هم یا نگه داشتن آنها در یک موقعیت خاص با استفاده از یک تکه نخ، طناب و غیره
to fasten something around, over etc something else and tie the ends together
بستن چیزی به اطراف، روی و غیره چیز دیگری و گره زدن انتهای آن به هم
to make a knot in a piece of string, rope etc, for example to fasten shoes or other clothes
برای ایجاد گره در یک تکه ریسمان، طناب و غیره، به عنوان مثال برای بستن کفش یا لباس های دیگر
if a piece of clothing ties in a particular place, you fasten it there using a belt, bow etc
اگر یک تکه لباس در مکانی خاص گره خورد، آن را با استفاده از کمربند، پاپیون و غیره در آنجا ببندید
if two players, teams etc tie or are tied in a game or competition, they finish it with an equal number of points
اگر دو بازیکن، تیم و غیره در یک بازی یا مسابقه مساوی یا مساوی باشند، آن را با تعداد امتیاز مساوی به پایان میرسانند.
tie2 ●●● S3 W3 noun [countable]
a long narrow piece of cloth tied in a knot around the neck, worn by men
یک تکه پارچه بلند و باریک که به صورت گرهی به گردن بسته شده و مردان می پوشند
a strong relationship between people, groups, or countries
یک رابطه قوی بین افراد، گروه ها یا کشورها
the result of a game, competition, or election when two or more people or teams get the same number of points, votes etc
نتیجه یک بازی، مسابقه یا انتخابات زمانی که دو یا چند نفر یا تیم به تعداد امتیاز، رای و غیره یکسانی میبرند.
a piece of string, wire etc used to fasten or close something such as a bag
یک تکه نخ، سیم و غیره که برای بستن یا بستن چیزی مانند کیسه استفاده می شود
one game, especially of football, that is part of a larger competition
یک بازی، به خصوص فوتبال، که بخشی از یک رقابت بزرگتر است
something that means you must stay in one place, job etc or prevents you from being free to do what you want
چیزی که به این معنی است که شما باید در یک مکان، شغل و غیره بمانید یا از آزادی شما برای انجام آنچه می خواهید جلوگیری می کند
a heavy piece of wood or metal supporting a railway track
یک قطعه چوب یا فلز سنگین که از مسیر راه آهن حمایت می کند
Example
Woosnam and Lyle tied for fourth place on 264
Saul tied one end of the rope around a large rock and lowered himself over the cliff
The washing line was tied to a tree
Sig and Feels had their jackets off and ties loosened
Edward undid his tie, but for the life of him he could not take his eyes off her