Top به انگلیسی

From Longman Dictionary

top1 /tɒp $ tɑːp/ ●●● S1 W1 noun [countable]

the highest part of something

بالاترین قسمت چیزی

سطح فوقانی صاف یک جسم

چیزی که برای پوشاندن آن، محافظت از آن یا جلوگیری از خروج مایع از آن، روی یا روی آن قرار می دهید

یک تکه لباس که در قسمت بالایی بدن خود می پوشید

قسمتی از میوه یا سبزی که در آن به گیاه چسبیده است یا برگ های گیاهی که ریشه آن را می توانید بخورید.

قسمتی از خیابان یا قطعه زمینی که دورترین فاصله را از شما دارد

اسباب‌بازی کودکی که وقتی آن را می‌چرخانید روی نقطه‌اش می‌چرخد

top2 ●●● S1 W1 adjective

نزدیکترین به بالای چیزی

بهترین یا موفق ترین

برنده شدن در یک بازی یا مسابقه

خیلی خوب

top3 ●○○ verb (topped, topping) [transitive]

بالاتر از یک مقدار خاص باشد

در بالاترین جایگاه یک لیست قرار بگیرید زیرا موفق ترین هستید

اگر چیزی را بالاتر ببرید، کاری انجام می دهید که بهتر از آن است

اگر از یک تپه بالا بری، به بالای آن می‌رسی

Example

Cut the pineapples lengthwise, without removing the tops

There are two styles to choose from: the traditional apex, shown here, and the flat pergola top

In addition, a listing is given of the companies in the top 50 of the Index which have offended in each category

As dawn began to lighten the sky they topped the rise of another mist-shrouded valley and began to descend the other side

To top it off, no effort was made to go after these guys

نظرات بسته شده است.

ساخت رزومه
دانشجو
دانش‌آموز
سفارش پروژه
کافه کتاب
جستجو
زبان انگلیسی
استخدام