town به انگلیسی

From Longman Dictionary

town /taʊn/ ●●● S1 W1 noun

منطقه ای بزرگ با خانه ها، مغازه ها، ادارات و غیره که در آن مردم زندگی و کار می کنند، که کوچکتر از یک شهر و بزرگتر از یک روستا است.

تجارت یا مرکز خرید یک شهر

تمام افرادی که در یک شهر خاص زندگی می کنند

شهر یا شهری که در آن زندگی می کنید

چندین خانه که یک گروه کوچک را در اطراف یک کلیسا، مغازه ها و غیره تشکیل می دهند

Example

Albert had left town, his secretary said

Ben had said nothing about going into town

We were too busy admiring the town to let their griping bother us

More and more people were seeking work in the growing towns

Villages as well as towns expanded rapidly during the first half of the nineteenth century

نظرات بسته شده است.

ساخت رزومه
دانشجو
دانش‌آموز
سفارش پروژه
کافه کتاب
جستجو
زبان انگلیسی
استخدام