travel به انگلیسی

From Longman Dictionary

trav‧el1 /ˈtrævəl/ ●●● S2 W2 verb

رفتن از یک مکان به مکان دیگر، یا به چندین مکان، به ویژه جاهایی که دور هستند

برای رفتن به اکثر نقاط جهان یا یک کشور خاص

برای پیمودن یک مسافت خاص یا با سرعت خاصی

به سرعت از یک فرد یا مکان به فرد دیگر منتقل می شود

اگر چشمان شما به چیزی می چرخد، به قسمت های مختلف آن نگاه می کنید

حرکت با سرعتی خاص یا در جهتی خاص

در حالی که در بسکتبال توپ را در دست دارید، بیش از سه قدم بردارید

travel2 ●●● S2 W2 noun

فعالیت سفر

Example

There was intense competition among companies to travel with Brown on his overseas trips, which frequently generated major deals

The impromptu concerts have been written up in national magazines and people travel hundreds of miles to take part in the fun

And we were travelling again, through ravine, under totem

The tournament was played over three rounds as a result of local government elections and the imposition of travel restrictions

The State Department has advised against travel in the region

نظرات بسته شده است.

ساخت رزومه
دانشجو
دانش‌آموز
سفارش پروژه
کافه کتاب
جستجو
زبان انگلیسی
استخدام