فـهرســت خدمــــات ≡

Upset به انگلیسی

From Longman Dictionary

up‧set1 /ˌʌpˈset◂/ ●●● S2 adjective

unhappy and worried because something unpleasant or disappointing has happened

ناراضی و نگران چون اتفاق ناخوشایند یا ناامیدکننده ای رخ داده است

up‧set2 /ʌpˈset/ ●●● S2 verb (past tense and past participle upset, present participle upsetting)

ایجاد احساس ناراحتی یا نگرانی به کسی

برای تغییر یک برنامه یا وضعیت به گونه ای که باعث ایجاد مشکل شود

بدون اینکه قصد داشته باشیم چیزی را به سمت خود فشار دهیم

برای شکست دادن حریفی که بسیار بهتر از شما در نظر گرفته می شود

up‧set3 /ˈʌpset/ noun

نگرانی و ناراحتی ناشی از یک مشکل غیر منتظره

وقتی یک فرد یا تیم حریفی را که بسیار بهتر از آنها در نظر گرفته می شود شکست دهد

Example

She was deeply upset about the way her father treated her

Orton wrote to Williams hoping he wasn’t too upset

Don’t do anything that would upset him

He upset a bowl of soup

Her father died when she was ten, and it still upsets her to think about it

نظر دهی از قسمت بپرس مقدور است.

ساخت رزومه
دانشجو
دانش‌آموز
سفارش پروژه
کافه کتاب
جستجو
زبان انگلیسی
استخدام
chat