water به انگلیسی

From Longman Dictionary

wa‧ter1 /ˈwɔːtə $ ˈwɒːtər, ˈwɑː-/ ●●● S1 W1 noun [uncountable]

مایع شفاف بدون رنگ، بو یا مزه که به صورت باران می بارد و برای نوشیدن، شستشو و غیره استفاده می شود.

منطقه ای از آب مانند دریا، دریاچه و غیره

سطح دریاچه، رودخانه و غیره

water2 ●●○ verb

اگر به گیاهان یا زمینی که در آن رشد می کنند آبیاری کنید، روی آنها آب می ریزید

آب دادن به حیوان

اگر منطقه ای از رودخانه سیراب شود، رودخانه از آن می گذرد و آب آن را تامین می کند

به نوشیدنی آب اضافه کنید تا قوی تر شود

Example

As we got deeper into the forest we could hear the sound of running water

They maintained the momentum of the privatization programme in the late 1980s and early 1990s with the privatization of electricity and water

After a tour of the facilities, our guests were fed and watered

During the drought, residents were barred from watering their gardens, or washing their cars

The plain is watered by the Tigris and Euphrates rivers

نظرات بسته شده است.

ساخت رزومه
دانشجو
دانش‌آموز
سفارش پروژه
کافه کتاب
جستجو
زبان انگلیسی
استخدام