weight به انگلیسی

From Longman Dictionary

weight1 /weɪt/ ●●● S1 W2 noun

وقتی چیزی را اندازه می گیری چقدر سنگین است

یک نفر چقدر سنگین و چاق است

این واقعیت که چیزی سنگین است

چیزی که سنگین است

چیزی که باعث نگرانی شما می شود زیرا باید با آن کنار بیایید

اگر چیزی وزن دارد، مهم است و بر افراد تأثیر می گذارد

یک قطعه فلزی که به مقدار دقیق وزن دارد و با چیز دیگری متعادل می شود تا وزن آن چیز دیگر را اندازه گیری کند.

یک قطعه فلزی که به مقدار دقیق وزن دارد و به عنوان ورزش توسط مردم بلند می شود

weight2 verb

برای ثابت نگه داشتن جسم سنگین به چیزی

چیزی را کمی تغییر دهید تا به ایده ها یا افراد خاصی اهمیت بیشتری بدهید

Example

The average weight of a baby at birth is just over seven pounds

families who are crumbling under the weight of increasing debt

She’s always worried about her weight

The fishing nets are weighted down with lead

For example, to make water, burn one weight of hydrogen with eight of oxygen

نظرات بسته شده است.

ساخت رزومه
دانشجو
دانش‌آموز
سفارش پروژه
کافه کتاب
جستجو
زبان انگلیسی
استخدام