فـهرســت خدمــــات ≡

Whirling به انگلیسی

From Longman Dictionary

whirl1 /wɜːl $ wɜːrl/ verb

خیلی سریع بچرخد یا بچرخد یا کسی یا چیزی را وادار به این کار کنید

اگر سرتان می‌چرخد، یا اگر افکار در سرتان می‌چرخند، ذهنتان پر از افکار و ایده‌ها است، و احساس گیجی یا هیجانی می‌کنید.

whirl2 noun

فعالیت زیاد از نوع خاصی

یک حرکت چرخشی یا شکل چیزی که در حال چرخش است

Example

He had pointed it at another boy, then whirled roundhoned in on Kayla and opened fire

Clayt Johnson whirled around, squinted and looked the man up and down

Scooping the cup from the workstation with her good hand, she whirled around and flung its contents into Atrimonides’ face

The next two days passed in a whirl of activity

The recent whirl of legal problems has left him little time for his family

نظر دهی از قسمت بپرس مقدور است.

ساخت رزومه
دانشجو
دانش‌آموز
سفارش پروژه
کافه کتاب
جستجو
زبان انگلیسی
استخدام
chat