writing به انگلیسی

From Longman Dictionary

writ‧ing /ˈraɪtɪŋ/ ●●● S2 W3 noun

کلماتی که نوشته یا چاپ شده اند

کتاب‌ها، شعرها، مقالات و غیره، به‌ویژه آنهایی که نویسنده‌ای خاص یا درباره موضوعی خاص هستند

فعالیت نوشتن کتاب، داستان و غیره

روش خاصی که کسی با خودکار یا مداد می نویسد

مهارت نوشتن

Example

In Nizan’s theory of the revolutionary novel it is elevated to the status of necessary pre-condition of authentic writing practices

Sherman produced his best writing back in the 1960s

He felt it would leave him little time for his writing for one thing

Produce a sustained piece of writing when the task demands it. ii Produce well-structured pieces of writing

The writing on the label is too small for me to read

نظرات بسته شده است.

ساخت رزومه
دانشجو
دانش‌آموز
سفارش پروژه
کافه کتاب
جستجو
زبان انگلیسی
استخدام