فـهرســت خدمــــات ≡

human به انگلیسی

From Longman Dictionary

hu‧man1 /ˈhjuːmən/ ●●● S2 W1 adjective

متعلق به افراد یا مربوط به آنها، به ویژه بر خلاف ماشین ها یا حیوانات

ضعف‌های انسانی، احساسات و غیره آنهایی هستند که برای افراد عادی هستند

داشتن احساسات و عواطف مشابه مردم عادی

human2 ●●● W3 (also human being) noun

یک شخص

Example

the effects of pollution on the human and animal population

The humor springs from basic human emotions like love and fear of failure

Therefore, in throwing away his pipe, he intentionally cuts himself off from human pleasures and the ties of home

To be treated like a human is a luxury, perhaps, in this age where jobs are scarce

He’s not human; he’s an empty space disguised as a human

نظر دهی از قسمت بپرس مقدور است.

ساخت رزومه
دانشجو
دانش‌آموز
سفارش پروژه
کافه کتاب
جستجو
زبان انگلیسی
استخدام
chat