فـهرســت خدمــــات ≡

ballon به انگلیسی

From Longman Dictionary

bal‧loon1 /bəˈluːn/ ●●○ noun [countable]

شیء ساخته شده از لاستیک نازک رنگارنگ که با هوا پر می شود و به عنوان اسباب بازی یا تزئین برای مهمانی ها استفاده می شود.

کیسه بزرگی از پارچه سبک قوی پر از گاز یا هوای گرم شده تا بتواند در هوا شناور شود. یک سبدی در زیر آن آویزان است تا افراد در آن بایستند

دایره ای که در اطراف کلمات گفته شده توسط شخصیت ها در یک کارتون کشیده شده است

balloon2 (also balloon out) verb [intransitive]

به طور ناگهانی از نظر مقدار بزرگتر شود

اگر کسی بادکنک بزند، ناگهان چاق می شود

بزرگتر و گردتر شدن

ballon
ballon

Example

The balloons drop at midnight, and free champagne and party favors are included with your ticket

It will be years before I will understand the significance of these little balloons

They’re holding a huge festival in September with 70 balloons

He looked at Angelina and overate, the right side of his. face ballooned like a heavyweight squirrel

The program’s cost has ballooned from $270 million to more than $1 billion

نظر دهی از قسمت بپرس مقدور است.

ساخت رزومه
دانشجو
دانش‌آموز
سفارش پروژه
کافه کتاب
جستجو
زبان انگلیسی
استخدام
chat