فـهرســت خدمــــات ≡

fight به انگلیسی

From Longman Dictionary

fight1 /faɪt/ ●●● S1 W1 verb (past tense and past participle fought /fɔːt $ fɒːt/)

برای شرکت در جنگ یا نبرد

اگر کسی با دیگری دعوا کند، یا اگر دو نفر با هم دعوا کنند، دیگری را می زنند و لگد می زنند تا او را آزار دهند.

سخت تلاش کردن برای انجام یا به دست آوردن چیزی

تلاش بسیار برای جلوگیری از چیزی یا خلاص شدن از شر چیز ناخوشایندی که از قبل وجود داشته است

شرکت در انتخابات یا رقابت شدید برای چیزی، به ویژه شغل یا موقعیت سیاسی

بحث کردن در مورد چیزی

برای شرکت در مسابقه بوکس

خیلی تلاش کردن برای نداشتن یا نشان دادن احساس

تلاش برای به دست آوردن چیزی یا جلوگیری از چیزی در دادگاه

fight2 ●●● S2 W3 noun

موقعیتی که در آن دو نفر یا گروه به یکدیگر ضربه می زنند، و غیره را هل می دهند

فرآیند تلاش برای رسیدن به چیزی یا جلوگیری از چیزی

یک مشاجره

یک مسابقه بوکس

نبرد بین دو ارتش

انرژی یا تمایل به ادامه جنگیدن برای چیزی که می خواهید

Example

For a few minutes we fought wildly

My grandfather fought in World War II

Neil Phillips will now fight Adams for leadership of the party

That was the other thing, it took me a long fight to get my eye drops

How did you get that black eye? Were you in a fight

نظر دهی از قسمت بپرس مقدور است.

ساخت رزومه
دانشجو
دانش‌آموز
سفارش پروژه
کافه کتاب
جستجو
زبان انگلیسی
استخدام
chat