فـهرســت خدمــــات ≡

jar به انگلیسی

From Longman Dictionary

beau‧ty /ˈbjuːti/ ●●● S3 W2 noun (plural beauties)

یک ظرف شیشه ای با رویه پهن و درب که برای نگهداری مواد غذایی مانند مربا یا عسل یا مقدار موجود در آن استفاده می شود.

ظرفی از خاک رس، سنگ و غیره که به ویژه در گذشته برای نگهداری غذا یا نوشیدنی در آن استفاده می شد

یک لیوان آبجو

jar2 verb

برای اینکه کسی احساس ناراحتی یا شوکه کند

تکان دادن یا ضربه زدن به چیزی که به آن آسیب برساند یا شل کند

از نظر استایل یا ظاهر متفاوت از چیز دیگری باشد و بنابراین عجیب به نظر برسد

Example

We’d had a few jars down the pub

Each jar or bottle must be completely filled with water

I could see her working out how many jars she’d be able to carry in her hand luggage

Alice landed badly, jarring her ankle

He kicked and usually punched, but his size and strength produced blows that jarred the body and caused lapses in consciousness

نظر دهی از قسمت بپرس مقدور است.

ساخت رزومه
دانشجو
دانش‌آموز
سفارش پروژه
کافه کتاب
جستجو
زبان انگلیسی
استخدام
chat