فـهرســت خدمــــات ≡

meeting به انگلیسی

From Longman Dictionary

meet‧ing /ˈmiːtɪŋ/ ●●● S1 W1 noun [countable]

an event at which people meet to discuss and decide things

رویدادی که در آن افراد برای بحث و تصمیم‌گیری درباره چیزهایی گرد هم می‌آیند

when people meet each other by chance or because they have arranged to do this

وقتی افراد به طور تصادفی یا به این دلیل که برای انجام این کار هماهنگی کرده اند یکدیگر را ملاقات می کنند

sports competition or a set of races for horses

یک مسابقه ورزشی یا مجموعه مسابقه برای اسب

an event at which a group of Quakers (=a Christian religious group) pray together

رویدادی که در آن گروهی از کویکرها (=یک گروه مذهبی مسیحی) با هم دعا می‌کنند

Example

I’m having a meeting with my client tomorrow to go over the case

She wondered if she could stage an apparently accidental meeting with Veronica

The committee will hold another meeting Wednesday to discuss the funding crisis

Her affair with Harmon started with a chance meeting followed by a few casual phone calls

It was used for meetings and conferences of magicians

نظر دهی از قسمت بپرس مقدور است.

ساخت رزومه
دانشجو
دانش‌آموز
سفارش پروژه
کافه کتاب
جستجو
زبان انگلیسی
استخدام
chat