فـهرســت خدمــــات ≡

mouth به انگلیسی

From Longman Dictionary

mouth1 /maʊθ/ ●●● S2 W1 noun (plural mouths /maʊðz/) [countable]

the part of your face which you put food into, or which you use for speaking

قسمتی از صورتتان که غذا را در آن می گذارید یا از آن برای صحبت کردن استفاده می کنید

the entrance to a large hole or cave

ورودی یک حفره یا غار بزرگ

the part of a river where it joins the sea

بخشی از یک رودخانه که در آن به دریا می پیوندد

the open part at the top of a bottle or container

قسمت باز در بالای بطری یا ظرف

mouth2 /maʊð/ verb [transitive]

to move your lips in the same way you do when you are saying words, but without making any sound

لب های خود را به همان روشی که هنگام گفتن کلمات انجام می دهید حرکت دهید، اما بدون اینکه صدایی در بیاورید

to say things that you do not really believe or that you do not understand

برای گفتن چیزهایی که واقعاً باور ندارید یا نمی‌فهمید

vector illustration of a anatomy human open mouth. medical diagram

Example

He lifted his glass to his mouth

the mouth of the River Tees

smile tugged at his mouth

The players mouthed clichés about what they hoped to do at the World Cup

He mouths something through the glass which she can not hear

نظر دهی از قسمت بپرس مقدور است.

ساخت رزومه
دانشجو
دانش‌آموز
سفارش پروژه
کافه کتاب
جستجو
زبان انگلیسی
استخدام
chat