فـهرســت خدمــــات ≡

normal به انگلیسی

From Longman Dictionary

nor‧mal1 /ˈnɔːməl $ ˈnɔːr-/ ●●● S1 W1 AWL adjective

usualtypical, or expected

معمولی، معمولی یا مورد انتظار

فردی که طبیعی است از نظر روحی و جسمی سالم است و رفتار عجیبی ندارد

normal2 AWL noun [uncountable]

حالت، سطح یا مقدار معمولی

Example

And with her body positioned at a slight incline, her spine benefits from the normal force of gravity

It is envisaged that much of the assessment will be done by teachers as an integral part of their normal classroom work

But when electrical storms roll in, nothing is normal

In fact her sight was not back to normal for three months

In Texas, and all across the Southwestrainfall this year is as much as 70-85 percent below normal

نظر دهی از قسمت بپرس مقدور است.

ساخت رزومه
دانشجو
دانش‌آموز
سفارش پروژه
کافه کتاب
جستجو
زبان انگلیسی
استخدام
chat