فـهرســت خدمــــات ≡

pay به انگلیسی

From Longman Dictionary

pay1 /peɪ/ ●●● S1 W1 verb (past tense and past participle paid /peɪd/) 

to give someone money for something you buy or for a service

پول دادن به کسی برای چیزی که می خرید یا برای یک خدمت

to pay money that you owe to a person, company etc

پول دادن به کسی برای چیزی که می خرید یا برای یک خدمت

 to give someone money for the job they do

به کسی برای کاری که انجام می دهد پول بدهند

to give money to someone because you are ordered to by a court as part of a legal case

دادن پول به کسی به دلیل اینکه توسط دادگاه به عنوان بخشی از یک پرونده حقوقی به شما دستور داده است

to say something good or polite about or to someone

گفتن چیزی خوب یا مودبانه در مورد یا به کسی

if a particular action pays, it brings a good result or advantage for you

اگر یک اقدام خاص سودمند باشد، نتیجه یا مزیت خوبی برای شما به همراه دارد

if a shop or business pays, it makes a profit

اگر یک مغازه یا تجارت پول بپردازد، سود می کند

 to suffer or be punished for something you have done wrong

رنج کشیدن یا مجازات شدن برای کاری که اشتباه کرده اید

Example

Although both of them worked hard, they couldn’t make the business pay

Please pay at the desk

I like your new car – how much did you pay for it

Of course you have to pay more if you want to travel in the summer

Because the insurance company was paying the defendant’s costs, the contest would be unequal

نظر دهی از قسمت بپرس مقدور است.

ساخت رزومه
دانشجو
دانش‌آموز
سفارش پروژه
کافه کتاب
جستجو
زبان انگلیسی
استخدام
chat