فـهرســت خدمــــات ≡

plant به انگلیسی

From Longman Dictionary

plant1 /plɑːnt $ plænt/ ●●● S2 W1 noun

living thing that has leaves and roots and grows in earth, especially one that is smaller than a tree

موجود زنده‌ای که برگ و ریشه دارد و در زمین رشد می‌کند، به خصوص موجودی که کوچکتر از درخت است.

factory or building where an industrial process happens

یک کارخانه یا ساختمانی که در آن یک فرآیند صنعتی اتفاق می افتد

 heavy machinery that is used in industrial processes

ماشین آلات سنگین که در فرآیندهای صنعتی استفاده می شود

something illegal or stolen that is hidden in someone’s clothes or possessions to make them seem guilty of a crime

چیزی غیرقانونی یا دزدیده شده که در لباس یا دارایی شخصی پنهان شده است تا او را مجرم جلوه دهد.

someone who is put somewhere or sent somewhere secretly to find out information

کسی که به جایی فرستاده می شود یا مخفیانه به جایی فرستاده می شود تا اطلاعات را بیابد

plant2 ●●○ verb [transitive]

to put plants or seeds in the ground to grow

قرار دادن گیاهان یا دانه‌ها در زمین برای رشد

to put something firmly in or on something else

چیزی را محکم در یا روی چیز دیگری گذاشتن

to hide stolen or illegal goods in someone’s clothes, bagsroom etc in order to make them seem guilty of a crime

پنهان کردن اجناس دزدیده شده یا غیرقانونی در لباس، کیف، اتاق و غیره شخصی به منظور مجرم جلوه دادن او

to put or send someone somewhere, especially secretly, so that they can find out information

قرار دادن یا فرستادن شخصی به جایی، مخصوصاً مخفیانه، تا بتواند اطلاعاتی را پیدا کند

refinery
refinery
plant
plant

Example

He concluded by asking Miller for one little root of Ixia, or other bulbous plant from the Cape

a KGB plant in the Washington establishment

They also tend to survive burial in conditions that destroy the rest of the plant

Delphiniums and hollyhocks are planted in the sun to give colour and height

Someone planted the drugs on her before she left the country

نظر دهی از قسمت بپرس مقدور است.

ساخت رزومه
دانشجو
دانش‌آموز
سفارش پروژه
کافه کتاب
جستجو
زبان انگلیسی
استخدام
chat