فـهرســت خدمــــات ≡

portion به انگلیسی

From Longman Dictionary

por‧tion1 /ˈpɔːʃən $ ˈpɔːr-/ ●●○ AWL noun

بخشی از چیزی بزرگتر، به ویژه بخشی که با سایر قسمت ها متفاوت است

مقدار غذا برای یک نفر مخصوصاً وقتی در رستوران سرو می شود

سهمی از چیزی، مانند مسئولیت، سرزنش یا وظیفه، که بین تعداد کمی از افراد تقسیم می شود

Example

Of course, a basic corollary of the theory is that deep drilling should uncover a portion of these massive methane resources

My mother always gave the boys bigger portions than she gave me

In a flood of tears, some my own, she presented me with four frozen chicken portions

The Central Area pulled all these parts together, as it were, and made them interdependent portions of the whole

Most of the profit goes to the retailer; some goes to the middleman, and the remaining portion goes to the producer

نظر دهی از قسمت بپرس مقدور است.

ساخت رزومه
دانشجو
دانش‌آموز
سفارش پروژه
کافه کتاب
جستجو
زبان انگلیسی
استخدام
chat