فـهرســت خدمــــات ≡

power به انگلیسی

From Longman Dictionary

pow‧er1 /ˈpaʊə $ paʊr/ ●●● S1 W1 noun

توانایی یا حق کنترل افراد یا رویدادها

موقعیت کنترل سیاسی یک کشور یا دولت

توانایی تأثیرگذاری بر افراد یا ایجاد احساسات قوی به آنها

حق یا اختیار انجام کاری

توانایی طبیعی یا خاص برای انجام کاری

انرژی که می تواند برای کارکرد ماشین یا تولید برق استفاده شود

قدرت بدنی یا تأثیر چیزی

برقی که در خانه ها، کارخانه ها و غیره استفاده می شود

کشوری که قوی و مهم است و می تواند بر رویدادها تأثیر بگذارد یا قدرت نظامی زیادی دارد

اگر عددی به توان سه، چهار، پنج و غیره افزایش یابد، در خودش سه، چهار، پنج و غیره ضرب می‌شود.

توانایی یک عدسی، به عنوان مثال در یک عینک یا یک میکروسکوپ، برای بزرگتر نشان دادن اشیا

power2 ●○○ verb

برای تامین برق یک وسیله نقلیه یا ماشین

با قدرت و سرعت زیاد حرکت کند

power3 adjective [only before noun]

توسط یک موتور الکتریکی هدایت می شود

Example

He was motivated by greed, envy, and the lust for power

Do you think the police have too much power

The big Hollywood studios have a lot of power over what kind of films get made

Undergravel filtration is powered by two Aquaclear 402 powerheads

Does this car have power windows

نظر دهی از قسمت بپرس مقدور است.

ساخت رزومه
دانشجو
دانش‌آموز
سفارش پروژه
کافه کتاب
جستجو
زبان انگلیسی
استخدام
chat