فـهرســت خدمــــات ≡

Rash به انگلیسی

From Longman Dictionary

rash1 /ræʃ/ adjective

اگر عجول هستید، کارها را خیلی سریع انجام می دهید، بدون اینکه به دقت فکر کنید که آیا آنها معقول هستند یا خیر

rash2 noun

بسیاری از لکه های قرمز روی پوست افراد، ناشی از یک بیماری

Example

She had a nasty rash on her arm

Most babies get nappy rash at some stage

At times like this the only sensible thing to do is something rash

Please Jessie, don’t do anything rash

It was rather rash of you to lend them your car

نظر دهی از قسمت بپرس مقدور است.

ساخت رزومه
دانشجو
دانش‌آموز
سفارش پروژه
کافه کتاب
جستجو
زبان انگلیسی
استخدام
chat