فـهرســت خدمــــات ≡

Transmit به انگلیسی

From Longman Dictionary

trans‧mit /trænzˈmɪt $ træns-/ ●○○ verb (transmitted, transmitting)

برای ارسال سیگنال های الکترونیکی، پیام ها و غیره با استفاده از رادیو، تلویزیون یا سایر تجهیزات مشابه

فرستادن یا انتقال چیزی از یک شخص، مکان یا چیز به دیگری

اگر جسم یا ماده ای صوت یا نور را منتقل کند، به صدا یا نور اجازه می دهد تا از درون یا در طول آن عبور کند

Example

Furthermore, there were many differences of opinion regarding the question of just how contagious leprosy was and how it was transmitted

Some aspects of this immediacy can also be transmitted by our contacts with non-human organisms whose lifespan far exceeds our own

This attitude becomes part of their subculture and is transmitted from generation to generation

To combat this new breed of criminal, all computerised data on individuals should be transmitted in code, says the commission

Malaria is transmitted to humans by mosquitoes

نظر دهی از قسمت بپرس مقدور است.

ساخت رزومه
دانشجو
دانش‌آموز
سفارش پروژه
کافه کتاب
جستجو
زبان انگلیسی
استخدام
chat